بپرس دوستم داری؟
بزار بگم من؟؟ شما رو؟ اخه به جا نمیارم که ...
ولی... شما چقدر جذابین!
با هم بریم قدم بزنیم؟؟
لبخند بزن، بگو با کمال میل !!!
بیا دوباره برای اولین بار ببینمت!
تو همون دیدار دلت رو ببرم...
بزار اولین دوستت دارم رو دوباره بگم!
باز هم عاشقت بشم...
تو که لبخند بزنی من دلم میخواد هر صبح آلزایمر بگیرم و تو یک عمر اولین و آخرین عشقم باشی....
2 سال شد که با همیم ....
بپرس دوستم داری؟
بزار بگم من؟؟ شما رو؟ اخه به جا نمیارم که ...
ولی... شما چقدر جذابین!
با هم بریم قدم بزنیم؟؟
لبخند بزن، بگو با کمال میل !!!
بیا دوباره برای اولین بار ببینمت!
تو همون دیدار دلت رو ببرم...
بزار اولین دوستت دارم رو دوباره بگم!
باز هم عاشقت بشم...
تو که لبخند بزنی من دلم میخواد هر صبح آلزایمر بگیرم و تو یک عمر اولین و آخرین عشقم باشی....
اگر تو نبودى، عشق نبود همين طور اصرارى براى ادامه‌ی زندگى...
اگر تو نبودى، زمين يک زير سيگاریِ گِلى بود جايى براى خاموش كردن بى حوصلگى‌ها...
اگر تو نبودى، من كاملا بيكار بودم!
هيچ كارى در اين دنيا ندارم، جز دوست داشتنِ تو...
عاشقی نکردن تو پاییز مثل نرفتن به اردوی مدرسه س تا آخرین روز خرداد بغضش توُ گلوت میمونه ...
آدمش رو پیدا کنید.... اونی که باید رو !
پیداش که کردین همه رو کنار بزنید و برای اون یه نفر جا باز کنید...
مغز و قلبتون رو از همه چیز خالی کنید و هیچ ترازویی برای مقایسه باقی نزارین....
اونوقت اجازه بدین به چشم‌هاتون خیره بشه ...
اجازه بدین دستاتون رو بگیره؛ اجازه بدین هرچقدر که دلش میخواد، شما رو تو آغوشش فشار بده....
اجازه بدید پشت بند حرف‌هاتون ذوق کنه ؛ بخنده ، عشق و حس کنه و...
باور کنین، بی اونکه بفهمین... دلبسته و وابسته می‌شین ! و عشق بین این همه ادمه نابلد دوباره جون می‌گیره!
زندگی زیستِ ، نه فیزیک و ریاضی ...!!!
که اونقدر قاعده و عدد و ماشین حسابیش کردین...!
عشقِ عاشق از شیر مادر حلال تره واسه معشوق....
باید حسش کنه....
قانون عشق واقعی اینه!
قاعدتا! و اصولا....
تو همون مسئله‌ی مهمی‌هستی، که من هر صبح برای حل کردنش بیدار میشم...
منطقا! و فی الواقع....
حل نمیشی خب!!!!!!
زور مغزم نمیرسه به این همه پیچیدگی در عمق چشم‌های مشکیت....
فقط...
میمونه یه موضوع کوچیک... که... که...
لبهات.....
اره لبهات....
من فردا به احتمال قوی میام دانشگاه یه کار واجب پیش اومده
میتونی تو نری فردا؟؟؟
اخه هر دومون با هم ....
میدونی که !
دِلبر قَشنگ ترینم!
دلَم برات تنگ شده،
من دلتنگَم ولی نیستی واین فقر مُطلقه .....
البته تُو حتی اگه نباشی بازم خوش رنگ ترین منی! یه چیزی مثل نارنجِی دلنشین!
دلبرنارنج بوی من!
کجایی؟ قَلبم لک زدِه برای بوسیدَن روی ماهت!
خُب راستش تو یه معجزه‌ای وسطِ زندگیِ من ...
نه نه بذار یجور دیگه بگم تو...مثلِ... مثلِ...
مثل یه چاییِ داغِ خوش رنگِ خوش طعمی، وسط یه عصرِ سردِ زمستونی ! دیدی چقد میچسبه؟
آره تو دقیقا همون حسِ خوبی، تو زندگی سردِ من، که با بودنِ تو دچار یه گرمایِ ابدی شده
کاش بمونی برام ، کاش دلت هوای رفتن نکنه.....
نزار قربانی میگه :
ادم همه چیزو میتونه انکار کنه الاااا عطر زنی رو که دوستش داره...
عطر من یادت مونده مصطفی؟؟؟
تعداد صفحات : 0